داروخونه‌ی ما جزء معدود داروخونه‌های شهر هست که با دانشگاه علوم پزشکی همکاری نزدیکی داره و هر چند وقت یه بار از طرف دانشکده یه دانشجو معرفی میکنن که برای کار آموزی بیاد توی داروخونه‌ی ما و مثلا کار یاد بگیره. حضور این دانشجوهای جوون و به قولی جوجه داروسازها مسائلی رو تو داروخونه پیش میاره که در نوع خودش جالب هست.


واقعا نمیدونم هدف دانشگاه از گذاشتن این واحد درسی چی بوده. واقعا توی این چند جلسه این دانشجوها چی میتونن یاد بگیرن. جالب ابنجاست که بعد از گذروندن این واحد درسی دانشجوهای داروسازی میتونن توی داروخونه به عنوان مسئول فنی کار کنن. یعنی واقعا دانشگاه فکر میکنه دانشجوهاش در این حد هستند که میتونن داروخونه رو اداره کنن و دارو دست مردم بدن! دانشجوهایی که کوچکترین مهارتی توی خوندن نسخه ندارن!

کاری که معمولا به این دانشجوها سپرده میشه تا انجام بدن، نوشتن دستور داروهاست. کاری که ازشون انتظار میره با دقت و بدون مشکل انجام بدن ولی اصلا دقت کافی رو ندارن. بعضا غرور بیش از اندازه‌ای هم که دارن باعث میشه نتونن اشکالاتشون رو از ما نسخه پیچ‌ها بپرسن و این احتمال بروز خطاهای بزرگ رو بیشتر میکنه:

مریض نسخه رو دست من داد و همون اول گفت که والسارتانش رو ندید، تو خونه خیلی دارم. من هم برای اینکه موقع دادن داروها و زدن قیمت اشتباهی نشه کنار والسارتان نوشتم که نخواستند. همون مریض ازم خواست که یه وازلین هم بهش بدیم. من هم به نسخه پیچی که داروها رو جمع میکرد گفتم که کنار داروهای این نسخه، یه وازلین هم بذاره. بعد از اینکه داروها جمع شدن و قیمتش زده شد، گذاشتیمش جلوی خانم دکتر که دستوراتش رو مرقوم بفرمایند. یکی یکی دستور داروها رو نوشت تا نوبت رسید به قلم آخر، والسارتان. توی سبد فقط وازلین مونده بود که دستورش نوشته نشده بود. خانم دکتر هم بدون هیچ شکی وازلین رو برداشت و روش نوشت هر 12 ساعت نصف قرص!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Denise ریاضیات مامور پست اکوفایل فرش و تابلو فرش ماشینی پرسان پارس Villa-shomal روبلینک | معرفی گروهها و کانال های روبیکا مرجع به روز و تخصصی حوزه توریست مجله مهتاب